خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

ــــایستگاه شست و چهارم

اصفهان زندگی را از سر گرفت

نظرات 5 + ارسال نظر
میراکل 19 آبان 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://tm67pearly.blogfa.com

در این نیمه شب روحم را تازه کردی رفیق جان:)

دخترک 22 آبان 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://prisoner-of-love.blogfa.com

جاری شدن زندگی دررگهای خفته زاینده رودمبارک

طپش قلب پل هارامیشنوی؟؟؟

گوش کن چه دلنشین است. . .



...
این که نامش زندگی است، من را کشت. . .

مانده ام!

آنکه نامش مرگ است با من چه میکند!.

متانت 23 آبان 1390 ساعت 12:05 ب.ظ

رفیقم سلام ...

گاهی دیدن عکاس را بیشتر از دیدن عکس هایش میخوام ...این که عکاس این عکس ها ...حس مرم آرامش میکرده یا نه ؟
این که از این ور به آمن ور رفتنش با ضوق بوده ...با صرف خبر پر کردن ...
تجسمت میکنم آنگونه که بهتر است برای یک عکاس ...
عکس هایت آن هایی که حس کردم حس نگاهِ آدم های آن حوالی برایت مهم بوده است برایم زیبا است ...
رفیق به سلامت باد ...

علیک سلام رفیق....زیاده قربانت و ممنونم از تو بابت این همه خوب بودنت....

نازنین 25 آبان 1390 ساعت 01:34 ب.ظ

من اهل اصفهان نیستم اما همیشه از بودن کنار زاینده رود لذت بردم
روزهای خشک و ترک خورده زاینده رود واقعا غمگینم میکرد میتونستم حس کنم شماها چه حالی دارید وقتی اینهمه مدت زاینده رود رو بی جون و بی رمق ببینید و خدا میدونه چه حسی داشتم وقتی جون گرفتن دوباره زاینده رود به گوشم رسید
الهی هیچ رودی این روزهای غمگین رو نبینه هرگز...

رفیق من هم اصفهانی نیستم.....ولی برای من هم حسابی ناراحتی داشت.....

mahdieh 25 آبان 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://delneveshteh-me.blogfa.com/

چقدر خوب رفیق...
ای کاش ماهم زنده شویم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد