خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

____ایستگاه شست و نهم

دیر شده.... حال و هوای عید و تعطیلی تمام شده ..... ولی..... خستگی هام را هنوز بیرون نکرده ام..... هنوز دلم دلشوره های بیخودی مامان و غرغر های بیخودی تر بابا را میخواهد.....دلشوره ی اینکه چینی گلدرشت گل محمدی را برای پذیرایی از میهمان ها بگذاریم یا..... نه حال خواندن داشتم.....نه حال نوشتن..... اصلا جان تکان خوردن نداشتم..... فقط شب و روز چشم هام را باز نگه میداشتم..... زل میزدم به مانیتور..... دلم میخواست با تمام وجود دروغ هایشان را باور کنم..... انگار شاخ دار ترین دروغ های دنیا پیش چشم هام واقعی بودند.....و من سرخوش بودم از باور این همه دروغ.... حتی بهشان فکر هم نمی کردم.... یک جورهایی سرم را شیره میمالیدند،مثل بچه ها!..... فیلم که شروع میشد از جایم جنب نمی خوردم..... صورتم لمس میشد و پلک هام بی حرکت می ماند..... من دلم پایات خوش میخواست..... اگر آخرش همه چیز با خوبی و خوشی تمام میشد ذوق میکردم...... برای همه خوشحال میشدم.....  دلم هم نمیخواست بلاتکلیف بمانم.....اگر فیلم یکهو کله پا میشد و آخرش معلوم نبود ، این دیگر تیر خلاص من بود..... چشم هام خیره می ماند به صفحه ی نمایش.....  حالا گیرم یک ساعت..... یا بیشتر .......برای خودم خوش ترین پایان ممکن را برای فیلم می ساختم .....و باز هم برای همه خوشحال میشدم..... 


پی نوشت:اگر  مدتی نبودم..... دلم پایان خوش میخواست..... همه ی وقتم را گذاشته بودم پای دیدن و سر خوشی از ساختن پایان خوش.....

نظرات 8 + ارسال نظر
دیوانه منحصر بفرد 1 اردیبهشت 1391 ساعت 10:55 ق.ظ

دیر آمدن بهتر از اصلا نیامدن است رفیق...

یک بنده ی خدا 3 اردیبهشت 1391 ساعت 04:45 ب.ظ http://1bandeyekhoda.blogfa.com

دلمان تنگت شده بود رفیق:)

زیاده قربانت رفیق.... دل خودم هم زیاد تنگ شده بود.....:)

ماه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 11:47 ب.ظ http://tokhodemani.blogsky.com

با نظر بالا کاملا موافقم ... خوشحالم که دوباره اینجایی :)

لطف داری رفیق.... من هم خوشحالم.....:)

نرگس 6 اردیبهشت 1391 ساعت 10:00 ب.ظ

پایان تلخ قشنگتره
ذهنو درگیر خودش میکنه تا چند روز
بعدم تا ابد تو ذهنت باقی میمونه این پایان
اما سرخوشی پایان تلخ فقط لحظه ایه.

خب این هم نظری است....

mahdieh 10 اردیبهشت 1391 ساعت 04:53 ب.ظ http://delneveshteh-me.blogfa.com/

خوشحالم ک دوباره نوشتی...

زیاده قربانت رفیق.....

نازنین 15 خرداد 1391 ساعت 05:47 ب.ظ http://tanabemah.persianblog.ir

منم با فیلما همینطورم.

بلانش 26 خرداد 1391 ساعت 01:59 ب.ظ

نیای یه وقت بنویسی؟خوب؟

نوشتم رفیق...ولی کسی دیگر حواسش به مسافر و خط واحدش نیست...

دیوانه منحصر بفرد 15 تیر 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

هنوز نرسیده آن پایان خوشی که میخواستی تا باز دست و دلت به نوشتن برود؟

پایانش رسید....حالا خوش و ناخوش بماند....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد