حال من که شرح دادن ندارد....نشسته ام یک گوشه از دفتر و بی سر و صدا دارم برای خودم توی نت چرخ می زنم....هر از گاهی که خلوت باشد تک چرخ هم می زنم!.... تک چرخ زدنم هم میشود اینکه بیایم اینجا و خطی بنویسم.... میدانی، نه شاید هم نمیدانی....ولی.... امروز سر کلاس بحث این بود که چرا؟!.... اصلا که چی؟!....من هم که از این همه نفهمیدن آدم های اطرافم کلافه شده بودم داد زدم که ای آقا، دلم گرفت از این همه خِسَّتی که در همه چیز دارید.... دل آدمی حرمت دارد به خدا.... از من بپرس چرا فلان کار را می کنی.... یا بپرس اصلا که چی؟!.... اول یکی میزنم توی سرت که یعنی به تو ربطی ندارد.....بعد هم انگشتم را تا خرتناق میکنم توی چشمت که کور شود هر کسی که بد نگاه میکند.... استاد اگر من عشقم کشید و خواستم نصف شب بروم چهار باغ پایین و یک لیوان بزرگ آب طالبی بخورم تو از من منطق و دلیل و برهان میخواهی؟!..... اگر من میایم و اینجا برای ارضای حس نویسندگی خودم که به هیچ جا نرسیده چیزی سر هم می کنم تو از می پرسی که چی؟!....اصلا اگر اول هر چیزی توی این زندگی یک "اصلا که چی" بگذاریم چه؟!.... اصلا تو بیا و به من بگو آمدیم توی این دنیا که چی؟!.... این همه بدبختی و فلاکت توی این دنیاست، زندگی می کنیم که چی؟!.... عزیز من فقط به اندازه یک ارزن این دل را دریاب.... آنوقت است که زندگی را به کاری که دوست داری سنجاق می کنی.... و دقیقا همان وقت است که هر چه علامت سوال است را پاک فراموش می کنی....
پی نوشت:
دل من از شهر شما نیست
دل من با شهر شما نیست
شمایی که به آسمان بارانی می گویید
هوای خراب
(خدا رحمت کند قیصر امین پور را_ این شعر را چند روز پیش سر کلاس ترجمه متون گوناگون به فرانسه ترجمه کردیم و چقدر سر کیف شدم از این شعر و ترجمه اش به فرانسه و استاد خوب این درس)
سلام:-)
چ حس خوبیه ک هروخ اینجارو باز میکنی یه مطلب جدیدی میبینی
خب انگشتتو از چشام دربیار
دهع:-(
آدم با مهمون اینطوری رفتار میکنه؟
خب من یه شعار دارم ک میگه واسه کی واسه چی؟
خب این کمال ناامیدیه‚ وقتایی ک حس نداریم‚ درواقع اکثر اوقات
اما جواب سوال رفقا و استادتم میشه عشقم کشید‚ حسم گفت
سوالشونو بذار بکنن‚ تو یه جواب واسشون پیدا کن‚ حالا هرچقدرم ب نظر اوناغیرمنطقی باشه خیالی نیست:-)
علیرضا لطفا لینک اون سایتی ک عکساتو توش میذاشتی رو این بغل بذا
من یادم رفته آدرسشو:-(
سلام رفیق....خب من هم توی آستینم جواب آماده زیاد دارم برای خیلی ها ....راستش را بخواهی رمز اون فتو بلاگ رو یادم رفته و کلی وقته که عکس نذاشتم اونجا....توی همین صغحه اگه یه کم بری پایین آدرس اونجا نوشته شده....باور کن خودمم آدرسش یادم نیست....
بعله‚ قبلا همینکارو میکردم، انقد میرفتم پایین تا اون پستو پیدا کنم اما الان دیگه حالشو نداشتم:d
بعدم وقتی ب روز نمیشه چ کاریه اینهمه ب خودم سختی بدم برم دنبال آدرس:p
ب مغزت فشار بیار رمزش یادت بیاد زودتر بری عکس بذاری اونجا
جناب حاضرجواب:)
خب من رفتم و آدرسش رو پیدا کردم.... و اینکه درخواست رمز جدید دادم.... و اینکه تا بوده همین بوده....آدرسم اینه a-darvish.aminus3.com
شدیدا با تکه آخر حرفت موافقم رفیق...
چه خوب که این همه رفیق همراه و موافق دارم....خیلی خوب است....
سلام
بعد از کلی خواندن پست هایت متوجه یک چیز شدم:من و تو باهم در یک شهر نفس میکشیم:)
خوشحال میشوم پیش من هم بیایی
چه خوب که این همه چیز از پست هام فهمیدی رفیق....خواستم ولی آدرس جواب نداد....