خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

____ایستگاه اول

 چقدر خط واحد را دوست دارم...کسی نیست که بگوید اسمت چیست... رگ و ریشه ات از کجا آب میخورد ...اصلا آنقدر کیف دارد خط واحد سواری که نگو ... اسمت هر چه باشد ... از در خط واحد که رد شدی چه نشسته چه سر پا ،آنقدر همه سر گرم بی کاری خودشان هستند که به کارت کاری ندارند... برای خودشان هستند...دو روزی است که سوار خط واحد ۸۹ شده ام ... اسمم هر چه باشد ... حقیقتم اینجاست ...اصلا مگر برای واحد سوار شدن از آدم سه جلد میخواهند!...وجود میخواهد که من هم وجودش را دارم ...اصلا هر چه میخواهند بگویند... چشم تو چشم هم که بشوی نمی ترسی که وای!الان است که بند را به آب بدهی...شاید بگویند عجب هوای دل انگیزی یا عجب باران زیبایی...برای خودشان از هوا گفته اند ... برای اینکه خودشان را به رخت بکشند ...که ببین جخ من پیره مرد هم میفهمم ...روشن فکر بازی در آوردن که کاری ندارد... یکهو ته دلت آشوب میشود...کمی کرکره را میدهی پایین و به کفشهات زل میزنی ...نکند این یکی چیزی از تو فهمیده باشد... فهمیده با این که هیچ نداری آن همه نداریت را به رخ بقیه میکشی... به ایستگاه نرسیده بلند میشود و میرود و تو باز بفهمی نفهمی سرت را بالا میگیری... تا ایستگاه آخر هستم ...تا لختی خستگی ام را بیرون کنم ...

پی نوشت: امروز خسته ام... خسته تراز همیشه ...و هیچکس بالش نیست....

نظرات 2 + ارسال نظر
بهاره 25 اسفند 1389 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام!قبل از هر چیز باید بگم که فکر میکنم تصور غلطی در مورد خط واحد داری.چون اونجا آدما از سر بیکاری هی به هم نگاه میکنن مثل خودت. و رفتار و لباستو برانداز میکنن و توی دلشون تحلیل و قضاوتم میکنن و گاهی قضاوتشون تو چهرشون منعکس میشه.من از تجربه ی خودم میگم.مثلا یه خانم ظاهرا مذهبی میاد میشینه روبه روت زل میزنه به مدل موهات و رنگ لاکت و...بعد هی زیر لب میگه استغفرا... حالا بیشتر دقت کن ببین اینجوری که من میگم نیست؟راستی از برخورد خوبتون ممنونم چون من وبلاگای دیگه که رفتم زیاد مورد استقبال نبودم!امیدوارم بتونیم به نتایج خوب برسیم.

خواهش میکنم... راسی منظورتو از تصور غلط در مورد خط واحد متوجه نشدم!!!!!....

بهاره 28 اسفند 1389 ساعت 12:43 ق.ظ

ایستگاه اولتو بخون.گفتی تو خط واحد چون همه سرگرمه بیکاریشونن کاری به کارت ندارن ولی من میگم برعکسه.اگه میخوای از طریق ایمیل حرف بزنیم چون به یه سری برداشتهایی از نوشته هات رسیدم که شاید دوست نداشته باشی در حضور بقیه ازشون حرف بزنیم.دوست دارم که من و توبا هم تا اونجایی که میتونیم به تو کمک کنیم که از آشفتگی در بیای.راستی سال نو مبارک.

باشه..... میلتو بذار تا با هم در ارتباط باشیم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد