خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

خط واحد 89

و من مسافر این خط واحدم

ــــ ایستگاه پنجاه و چهارم

اصفهان در کماست..... 

نظرات 13 + ارسال نظر
نرگس 20 مرداد 1390 ساعت 11:54 ق.ظ

چارمیوشیشمیو خیلی دوس داشتم
اون بطریه وو اون عکس دومیه از کماهم رد کرده مر اصفهان بود.
حیف نی تو با این دید هنری رفتی فرانسه خوندی؟؟؟
استعدادات حروم نشه یه وخ.

رفیق حالا به من تیکه میندازی!!!!..... استعداد خودت حروم نشه یک وقت !!!!.....اون بطریه و اون عکس دومیه چی شده؟!؟!؟....

[ بدون نام ] 20 مرداد 1390 ساعت 03:30 ب.ظ

اونجایه گاف جامونده
میخواسم بگم مرگ اصفهان بود
بجون خودت تیکه نمیندازم
باورکن جدی گفتم
حیف تونبود بری استعداداتو با زبان خوندن حروم کنی؟؟منظورم این نیس ک فرانسه خوندن بدردت نمیخوره اما میگم وقتی تو این زمینه استعداد داری بهتر بود ک بفکر آکادمیک خوندنش میفتادی.
اشکال نداره حالا
یه رغیب واس ماکمتر
نگاهتو دوس داشتم

آهان ..... خب باز هم بهتر یه رغیب به قول خودت واسه شما کمتر....مرسی رفیق....زیاده قربانت....

میراکل 20 مرداد 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://tm67pearly.blogfa.com

میدانی چیست رفیق..
مردمانش به دلم نمیشینند..خب چه کنم..هرکسی علایقی دارد..جنس آدمیان این دیار را نمی پسندم..
اما..طبیعتش را دوست دارم..بسیار..بسیار
و دلم برای این کام گرمازده اش خون است
دلم برای قاچ خوردن کف زاینده رود خون است رفیق..خون

خوب میدانم رفیق....جسنشان جور نیست....من با اینکه اصفهانی نیستم ولی بدجوری دیدن زاینده رود خشک ناراحتم میکند.....

میراکل 20 مرداد 1390 ساعت 11:52 ب.ظ http://tm67pearly.blogfa.com

یک عذر خواهی بدهکارم بهت رفیق..
دوست دارم
این شهامتت را می گویم
اینکه میروی و تازه ها را تجربه می کنی..
رفیق
نخند..اما من امروز یادم آمد..که..روز خبرنگار..آمد و رفت و نفهمیدم..
دلمان خوش بود..به شهامت جدیدت تبریک بگوییم
دیر رسیدیم اما..
مبارک..همان روز شهامت

مرسی رفیق.... من دنبال یک کلمه ای بودم که بگویم میخواهم چه کار کنم.... ولی خب تو پیدا کردی..... شهامت.... مرسی رفیق....زیاده قربانت....

نستعلیق پسمیستی 21 مرداد 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://www.rayee.blogfa.com

انتخاب این رنگ سیاه و سفید برای این مفهوم ..درود...نهمیش را خیلی دوست داشتم ...
شنیده بودم خوب به تصویر کشیده که توکلی...جدا بد بود..؟
ای بابا ...کتابش که بی نظیر بود ...برای ِ من..
به گفته س استاد میخواهیم سیاه سفید با آنالوگ عکس بگیریم ..دنیای آنالوگ هم بلاخره زمانی دنیایی بوده...باید تجربه کرد...لذت بخشه آنالوگ...
دیدن عکس هات برام اتفاق خوبیه ...چقدر خوب که تو عکاسی...یاد میگرم این طوری...
دیجیتال که نمیشه اما همین فیلم همون دکمه ی شاتر ِ جالبش..نوستالژی ِ عجیبش دوست داشتنیه ...
عکس ها درودانه بود ....
نخسته ...

ممنون ...... ولی من هیچکدام را دوست نداشتم..... خیلی عکس گرفتم .....شاید 1000 تا..... بهترین از این ها زیاد بود.... البته به دید من..... ولی به دید دبیر سرویس عکسمان نه!!!....خب اولش فیلم عالی بود.....طوری که داشتم شاخ در میاوردم از این همه خوبی..... ولی آخرش.... افتضاح .... خب من هم با آنالوگ دنیایی داشتم.... با 35 و قطع متوسط .... تا اینکه دیجیتال آمد و مخمان را زد..... هنوز AE1 canonرا دارم .... ولی شاترش خراب است و افتاده گوشه ای.... من که همیشه دیدن آدم های وارونه توی lobitle2 دوست داشتم....هنوز آنرا هم داریم .... دوربین بابا بود..... از آنالوگ گفتی و سفره ی دلم باز شد....بابت عکس ها هم ممنون.....

نستعلیق پسمیستی 21 مرداد 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.rayee.blogfa.com

http://metanat.aminus3.com/image/2011-08-11.html

...من کودک هستم در عکاسی...دوره ای که میرم دل گرمم بهش...دوره ی پر محتواییه ...انشالله که این فعالیت ها به جاهای خوب ختم بشه ...استاد گیلانی فر را میشناسی؟ از معروفای عکسایه ...استادمه...
خواستی چند تایی از عکسام این جا هست ...
برقرار باشی...

بله میشناسم وآن هم به واسطه ی شناختن استاد علایی است.... عکاسان مشهدی خیلی خوب کار میکنند..... مورد علاقه اند برای من.....من هم زیاد بزرگ نشده ام ..... خیلی راه مانده برای من....راستی عکسهات را دیدم..... دوست داشتم....موفق باشی....

madieh 22 مرداد 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://delneveshteh-me.blogfa.com

سلام
عکس های تاسف برانگیزی بود....
واقعا متاسفم....هم برای خودمان و هم برای کشورمان

شلام....من هم از ثبت یک همچین واقعه ای متاسفم.....ولی شاید جایی کسی ببیند و حرکتی بکند....

مداد گلی 22 مرداد 1390 ساعت 05:03 ب.ظ http://medad-goli.blogfa.com

انقدر نیامدم و نیامدم و نیامدم که نفهمیدم خبرنگار شدی رفیق. خوشحال کننده بود ها. ازین ها که آدم دوست دارد جیغ بزند و بژرد دری دیواری چیزی را بغل کند از خوشحالی. مبارکت باشد دوست جان.
راستش من نفهمیدم این که ژرسیده بودی با چی چت می کنم یعنی با چی چت می کنم یا با چی چت می کنم؟
اما خب من با هر در تا شان چت می کنم. هم یاهو هم جیمیل. اگر که منظور این بود.

ممنون رفیق....زیاده قربانت ..... من منظورم این بود که چیزی میزنی و چت( با کسره روی چ بخوان) میکنی!!.....

مداد گلی 22 مرداد 1390 ساعت 05:07 ب.ظ

اوههههه. تازه الان عکسات رو دیدم. اول امدم بگویم من فلانی و فلانی و این یکی را دوست دارم. دیدم تعدادشان زیادند. قشنگند ها!

باز هم ممنون رفیق جان.... ولی عکس ها برای خودم چنگی به دل نمیزد....

نرگس 22 مرداد 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://daffodil.agape.ir/

سلام
این روزا سعی میکنم مسیرم زیاد سمت روخونه نیفته،هیچ وقت شهر برام اینقدر کسل کننده نبود...
شاد باشید

علیک سلام..... حق داری رفیق....خوش باشی شما هم ....

parisa 23 مرداد 1390 ساعت 03:29 ب.ظ http://melody-of-rain.blogfa.com

سلام خوبی رفیق

نه بوی دلخوری وخداحافظی نمیداد

من ازکسی دلخورنمیشم

واقعادرکماست

قراربود زاینده رود روپرآب کننداماکی؟فقط الکی حرف میزنند

تابستان هم داره تمام میشه وزاینده رودخشک

شهرخیلی دلگیرشده خیلی

نفسم میگیرد

سلام....خب من فکر کردم آنطوری بوده!.... زیاد حرف میزنند.....زیاد....

مداد گلی 23 مرداد 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://medad-goli.blogfa.com

اها. اصلا برای همین بود که پرسیدم منظورت چت کردن است یا چت کردن ( حالا یکی اش را با فتحه بخوان یکی کسره). آن یکی قایقه خیلی خوب بود.

خب حالا منظورت از آنجا که گفته بودی چت کدام است؟:).... لطف داری....

یک بنده ی خدا 25 مرداد 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://1bandeyekhoda.blogfa.com

رفیق دلم برای نوشته هات تنگ شده بود این چند روز فرصت دنیای مجازی رو ندارم اومدم ببینم چیزی ننوشتی:)

زیاده قربانت رفیق.... همین دیشب خودم هم دلم نوشتن میخواست.... ولی..... فکرم اینجا نیست!.... مسافرت خوش بگذرد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد